
قلعه ای خفته میان صخره ها
دیوار شرقی قلعه بالا یا قلعه بزرگ که از سنگ و ملاط گچ ساخته شده است، کمتر از سایر قسمتها آسیب دیده است. طول آن حدود ده متر و ارتفاع آن بین چهار تا پنج متر است. در طرف جنوب، در داخل صخره اتاقی کنده شده که محل نگهبانی بوده است. در جانب شرقی این اتاق، دیواری به ارتفاع دو متر وجود دارد که پی آن در سنگ کنده شده و پشت کار آن نیز از سنگ گچ بنا شده است و نمای آن از آجر است.
در جانب شمال غربی قلعه بالا نیز دو اتاق در داخل سنگ کوه کندهاند. در اتاق اول، چاله آب کوچکی قرار دارد که اگر آب آن را به طور کامل تخلیله کنند، دوباره پرآب میشود. احتمال میدهند که این چاله با حوض جنوبی ارتباط داشته باشد. در پای این اتاق، دیوار شمالی قلعه به طول دوازده متر و پهنای یک متر قرار دارد که از سطح قلعه پایینتر واقع شده است و پرتگاه مخوفی دارد.
در جانب جنوب غربی این قسمت قلعه، حوضی به طول هشت متر و عرض پنج متر در سنگ کندهاند که هنوز هم در اثر بارندگیهای زمستان و بهار پر از آب میشود. در کنج جنوب غربی این حوض، درخت تاک کهن سالی که هم چنان سبز و شاداب است، جلب توجه میکند. اهالی محل معتقدند که آن را «حسن صباح» کاشته است. این قسمت از قلعه، به احتمال زیاد، همان محلی است که حسن صباح مدت سی و پنج سال در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری میکرده است. در ضلع شرقی قلعه، پاسداران قلعه و خانوادههای آنان ساکن بودهاند. در حال حاضر، آثار کمی از دیوار جنوبی این قسمت باقی مانده است.
در جانب شمال این دیواره، ده آخور برای چهارپایان، در داخل سنگ کوه کنده شده است. گذشته از آثار دیوار جنوبی، دیوار غربی این قسمت به ارتفاع دو متر هم چنان پابرجاست؛ ولی از دیوار شرقی اثری دیده نمیشود. در این سمت، سه آب انبار کوچک در دل سنگ کندهاند و چند اتاق نیز در سنگ ساخته شده که در حال حاضر ویران شدهاند. بین دو قسمت قلعه، یعنی قلعه بالا و پایین، میدانگاهی قرار دارد که بر گرداگرد آن، دیواری محوطه قلعه را به دو قسمت تقسیم کرده است.
در حال حاضر، در میان میدان آثار فراوانی به صورت تودههای سنگ و خاک مشاهده میشود که بیشک باقیمانده بناها و ساختمانهای فراوانی است که در این محل وجود داشته و ویران شدهاند.
در پای کوه الموت، در گوشه شمال شرقی، غار کوچکی که از آبرو مجراهای قلعه بوده، دیده میشود. آب قلعه از «چشمه کلدر» که در دامنه کوه شمال قلعه قرار دارد، تامین میشده است. مصالح قسمتهای مختلف قلعه، سنگ (از سنگ کوههای اطراف)، ملات گچ، آجر، کاشی و تنپوشههایی سفالی به قطر 10 سانتی متر است. آجرهای بنا که مربع شکل و به ضلع بیست و یک سانتی متر و ضخامت پنج سانتی مترند، در روکار بنا به کار برده شدهاند. در ساختمان دیوارها، برای نگهداری دیوارها و متصل کردن قسمتهای جلوی برجها به قسمتهای عقب، در داخل کار، کلافهای چوبی به طور افقی به کار بردهاند.
از جمله قطعات کوچک کاشی که در ویرانههای قلعه به دست آمده، قطعهای است به رنگ آبی آسمانی با نقش صورت آدمی که قسمتی از چشم و ابرو و بینی آن کاملا واضح است.
برگرفته از حمایت
گردآوری ایران شناسی آکاایران